جمعه، خرداد ۰۷، ۱۳۸۹

"بسم الله الرحمن الرحیم"؛ دگرگون کننده روایت جهانی اسلام

"بسم الله الرحمن الرحیم"؛ دگرگون کننده روایت جهانی اسلام
تألیف : حمیدرضا همتی

بر اساس آنچه که اکثر مفسران قرآن بیان کرده اند،"بسم الله الرحمن الرحیم" در مورد رحمت خداوند است؛ یعنی اینکه خداوند نسبت به همه بندگان و مخلوقاتش دارای بخشندگی است و نیازهای آنان را پاسخگوست. استاد ایلیا نیز در کتاب" تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم" (نشر والسماء)، در مورد این آیه، تفسیری دارند مبنی بر اینکه از آنجایی که تقریباً تمامی سوره های قرآن با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز می شود، چنین امری بیانگر آن است که خدایی که در اسلام از آن یاد می شود بیش از هر صفت دیگری، بر رحمت و بخشندگی تأکید دارد در واقع رحمت خداوند از دیگر صفات او پیشی گرفته و حتی عدالت خداوند هم بر اساس رحمت اوست. خداوند می توانسته در آغاز هر سوره از دیگر صفاتش هم نام ببرد یا اینکه در هر سوره به تناسب محتویات آن از یکی از صفاتش استفاده کند. از این رو بسم الله الرحمن الرحیم پرچم اسلام است.
گرچه تاکید بر بعد رحمت اسلام در همه زمان ها کاری شایسته است و محدود به زمان خاصی نیست، اما در زمان کنونی پرداختن به این موضوع جایگاهی خاص دارد زیرا می تواند تحولی در روایت جهانی اسلام ایجاد کند به این دلیل که آنچه از رسانه ها بعد از واقعه یازدهم سپتامبر منعکس شد و رفتار خشونت آمیز برخی از مسلمانان تندرو مانند القاعده نیز برآن دامن زد، این بود که اسلام دین خشونت است و مسلمانان بر اساس کتابشان قرآن، دست به خشونت می زنند. با گذشت زمان و با تشدید بمب گذاری ها و عملیات انتحاری در جهان همچون وقایع لندن و اسپانیا که توسط القاعده انجام شد، این تصویر خشونت آمیز از اسلام پر رنگ تر گردید.
امروزه در نزد افکار عمومی جهان ، چنین اعمالی قابل پذیرش نیست و از مصادیق خشونت خواهی و جنگ طلبی محسوب می شود و نباید به کسانی که چنین دیدگاهی دارند، اعتماد کرد و در مقابل آنان باید آماده دفاع بود. با کمال تاسف اکنون چنین تصویر نادرستی از اسلام در اذهان و افکار عمومی وجود دارد و به همین خاطر است که وقتی کاریکاتورهای زشتی از پیامبر اسلام (ص) و قرآن در سطح جهانی منتشر می شود، افکار عمومی جهان واکنش تندی نشان نمی دهد و هر چقدر که مسلمانان در کشورهای خود راه پیمایی به راه اندازند و یا این موضوع را به ایادی استکبار و یا برنامه ای از پیش طراحی شده نسبت دهند کمتر به نتیجه می رسند. بنابر این چنین به نظر می رسد که وظیفه مسلمانان این است که چنین تصویر نادرستی را از ذهنیت افکار عمومی بزدایند و در این مسیر اگر از دیگری انتظار داشته باشند که چنین کاری انجام دهد و یا نسبت به موضوع منفعل باقی بمانند، نسبت به مسئولیت خود کوتاهی کرده اند.
اگر مسلمانان بر اساس فهم و آگاهی (نه به عنوان حرکتی سیاسی و نمادین) بر بسم الله الرحمن الرحیم تأکید کنند و مردم جهان را با زبان و اعمال شایسته خود، نسبت به این حقیقت آگاه کنند، نه تنها می توانند این تصویر نادرست را از افکار عمومی بزدایند بلکه خواهند توانست پیام اسلام را نیز به زبانی جهانی بیان دارند. عموم مردم غیر مسلمان جهان حتی نسبت به وجود
بسم الله الرحمن الرحیم آگاهی ندارند و از آن مطلع نیستند چه رسد به آنکه آن را فهم کرده باشند. البته از میان مسلمانان نیز عده قلیلی هستند که بسم الله الرحمن الرحیم را به عنوان پرچم اسلام بشناسند و بر این پایه عمل کنند؛ زیرا بسیاری از مسلمانان در این باره آنچنان که شایسته است تفکر و تأمل نکرده و مفهوم و جایگاه آن را درک نکرده اند.
اما معنا و مفهوم بسم الله الرحمن الرحیم چیست؟ مهم ترین بخش این عبارت اشاره به رحمت دارد؛ رحمت داشتن یعنی گذشت کردن از حق خود و بخشیدن خطاهای دیگران، صبوری نشان دادن و تحمل بیشتر در برابر رفتارهایی که مطلوب ما نیست و کنار گذاشتن کینه و رفتارهای کینه جویانه و انتقام جویانه. همچنین از بعد ذهنی نیز اگر بخواهیم رحمت را تبیین کنیم، وقتی به کسی محبت داریم او را بهتر می فهمیم یعنی علایقش و همچنین خطوط زرد و قرمزش را بهتر درک می کنیم در واقع عاملی که باعث فهم می شود محبت است بدون این فهم، امکان گفتگو و ارتباط میّسر نیست چون وقتی از خطوط قرمز و یا زرد کسی رد شویم، جریان گفتگو قطع خواهد شد. از این رو محبت داشتن، شرط لازم و کافی برای ارتباط است. تصور کنونی بسیاری از مردم این است که احترام متقابل، شرط گفتگوست. البته احترام متقابل، شرط لازم است اما کافی نیست. ممکن است دو نفر یا دو تمدن نسبت به یکدیگر احترام متقابل داشته باشند و به یکدیگر بی احترامی نکنند اما ارتباطی هم بین این دو صورت نپذیرد. اما دو نفر که همدیگر را دوست دارند، خودبه خود به یکدیگر فکر می کنند و گفتگو، در واقع صورت بیرونی این فکر کردن است.
بسم الله الرحمن الرحیم، نقطه آغاز یادگیری هم هست زیرا کسی که دیگران را فهمید و نسبت به آنها از موضع غرور و تکبر نگاه نکرد، می تواند عملکرد خوب آنها را مشاهده کرده و از آنها بیاموزد. در اسلام نسبت به یادگیری تأکید بسیاری شده و اینکه علم، گم شده مؤمن است و آن را باید از هر جایی که ممکن است به دست بیاورد حتی اگر در دورافتاده ترین مکان بوده و یا اینکه در نزد مردم دیگر ادیان و حتی بی دینان باشد. در حال حاضر مسلمانان می باید بسیاری چیزها را تمدن های دیگر و به خصوص تمدن غرب بیاموزند که این آموخته ها می تواند زندگی شان را دگرگون سازد. البته مسلمانان نیز آموزه های بسیاری دارند که دیگر مردمان و از جمله غربیان می توانند با آموختن آن، نگاهشان به زندگی را تغییر دهند.

گرچه در ظاهر، رحمت؛ نسبتی با رفتار قهر آمیز ندارد اما رفتار قهرآمیز نیز می تواند بر اساس رحمت باشد . برای مثال پدری را در نظر بگیرید که پسرش را تنبیه می کند تا جلوی گمراهی او را بگیرد. اما اولاً این تنبیه حتماً باید بر اساس رحمت باشد نه بر اساس خودخواهی و یا اعمال نظر خویش بر فرزندش، و دوم اینکه قبل از رسیدن به مرحله قهرآمیز، دیگر مراحل را طی کرده باشد که این مراحل عبارتند از محبت و سیاست. مرحله محبت یعنی اینکه صادقانه و از روی خلوص و در نظر گرفتن صلاح فرزندش او را نسبت به عملش مطلع کند. مرحله سیاست هم یعنی اینکه با او وارد معامله شود که اگر از کارش دست بردارد، در عوض به او چه امتیازات و جوایزی را خواهد داد.

اما به چه علت، پرداختن (آگاهانه) به بسم الله الرحمن الرحیم تحول آفرین و دگرگون کننده است؟ در پاسخ می توان گفت که دیگر مردمان جهان بر اساس ذهنیتی که از مسلمانان دارند با آنها ارتباط برقرار می کنند. از آنجایی که برداشت فعلی که البته برداشت نادرستی هم هست و بر اساس رفتار عده بسیار اندکی از مسلمانان تندرو و افراطی حاصل شده ، این است که مسلمانان به دنبال جنگ و ترور هستند. متاسفانه تئوری برخورد تمدن های آقای هانتینگتون نیز بیانگر این موضوع است که برخورد بین تمدن اسلام و تمدن غرب، حتمی است. از این رو، دیگر مردمان با مسلمانان برخوردی غیر دوستانه و بر اساس بی اعتمادی خواهند داشت. مثلاً اگر برداشت شما این باشد کسی که درب خانه شما را می زند یک دزد است شما بر اساس این برداشت، یک وسیله دفاعی به دست می گیرید و آماده دفاع از خود می شوید. غرب و کشورهای غیر مسلمان نیز خود را برای دفاع در برابر حمله احتمالی مسلمانان تندرو آماده کرده اند و مایل به تعامل و گشودن فرصت هایی که منجر به توسعه و پیشرفت می شود نیستند

بُعد دیگر متحول کنندگی بسم الله الرحمن الرحیم مربوط به پدیده جهانی شدن است. جهانی شدن پدیده ای جاری و اجتناب ناپذیراست که بسیاری از فعالیت های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و حتی دینی را در بر گرفته است. در این باره اگر دینی نتواند پیام خود را جهانی سازد، لطمات زیادی خورده و از میزان اقتدارش کاسته می شود. امروزه توسعه اسلام با شمشیر نیست بلکه با آگاه سازی است.
در این باره پرسش این است که ما مسلمانان چگونه می خواهیم پیام اسلام را جهانی کرده و آن را به گونه ای بیان کنیم که دیگر مردمان آن را درک کرده و پی به ماهیت اسلام ببرند؟ پاسخ این سوال نیز در بسم الله الرحمن الرحیم نهفته است زیرا پیامی است که هر کس در این دنیا آن را می فهمد. اکنون که شرایط برای جهانی سازی پیام اسلام مناسب است و مقدمات و زیرساخت های آن آماده است و دیگران نیز منتظر دریافت آن هستند، چرا از این فرصت به خوبی استفاده نشود؟

بُعد دیگر متحول کنندگی بسم الله الرحمن الرحیم، پیوند و انسجام بین مسلمانان است. قرآن محکم ترین متنی است که مسلمانان آن را قبول دارند. و چنانکه بیان گردید، بسم الله الرحمن الرحیم نیز مورد تأکید قرآن است. بنابراین اگر این اراده برای پیوند و انسجام در مسلمانان ایجاد شود، بسم الله الرحمن الرحیم نقطه بسیار قدرتمندی به این منظور خواهد بود.
اکنون مسلمانان با یکدیگر تعامل و همکاری لازم را ندارند زیرا تفسير واحدي از اسلام نداشته و گاه در برخي زمينه‌ها، ديدگاه‌هاي آنها با يكديگر بسيار متفاوت بوده است. اين تفاوت‌ها، موجب شد كه در عمل نيز چندگونه و گاه متضاد رفتار كنند. گاهی این اختلافات باعث شده کشورهای اسلامی دشمن یکدیگر شوند. اين درحالي است كه اسلام و مباني آن، از يك حقيقت واحد سرچشمه مي گيرد. امروزه برداشت‌هاي مختلف و گاه افراطي از اسلام، زمينه دخالت کشورهای قدرتمند را در برخي از كشورهاي اسلامي بيش از گذشته فراهم كرده است.
به علت همین پراکندگی،مسلمانان نمی توانند به اندازه ای که درخور و شایسته آن هستند و نقش ایفا می کنند از تحولات جهانی و منافع آن سهم داشته باشند. همانطور که می دانید عمده نفت و گاز جهان توسط مسلمانان تأمین می شود و بدون این منابع انرژی، چرخ صنعت و زندگی غرب و دیگر کشورها از حرکت بازخواهد ماند. همچنین از نظر جغرافیایی نیز، عمده کشورهای اسلامی در خاورمیانه قرار دارند که محل اتصال آسیا و اروپا و آفریقاست و گذرگاه های مهمی چون تنگه هرمز و کانال سوئز در آن واقع است. با این حال حتی مسلمانان حتی نتوانسته اند در شورای امنیت سازمان ملل متحد دارای حق وتو باشند زیرا آنها نمی توانند نماینده تام الاختیاری را معرفی کنند. به همین دلیل به جای اینکه مسلمانان به یکدیگر متکی باشند هر کدام به یکی از کشورهای قدرتمند تکیه کرده و درآمدشان را به جیب آن کشورها سرازیر می کنند.
پیوند و انسجام بین مسلمانان منجر به پیشرفت و توسعه اقتصادی مسلمانان خواهد شد. در حال حاضر هیچ کشور اسلامی ای توسعه یافته نیست و جمعی از کشورهای اسلامی، در حال توسعه یافتن هستند. توسعه یافتگی تأثیر متقابل بر انسجام دارد. در جهان مسیحیت نیز قرائت های گوناگونی از دین مسیحیت وجود دارد، اما به علت توسعه یافتگی و پیشرفت اقتصادی، آنان توانسته اند به یک انسجام برسند و از فرصتهایی که در اثر ارتباط با یکدیگر دارند به خوبی استفاده کنند.
تمدن اسلامی در سده های میانی از طریق عقلانیت و علم به شکوه رسید، اما اکنون که غرب گوی سبقت را در این زمینه از مسلمانان ربوده و سال ها جلوتر از آن قرار دارد و کماکان نیز با سرعت به پیش می رود، مسلمانان با تکیه به بعد رحمانیت دین اسلام می توانند به توسعه برسند.

در خاتمه اینکه پرداختن به بسم الله الرحمن الرحیم نباید عملی شعارگونه یا سیاسی باشد. اگر تصور کنیم که جایگاه اسلام در نزد افکار عمومی قوی نیست و بخواهیم از دین برای حفظ قدرت خود سوءاستفاده کنیم، نه تنها تحول چندانی را ایجاد نخواهیم کرد بلکه منجر به ایجاد ضربات بیشتر بر اسلام هم خواهیم شد زیرا مردم جهان خواهند گفت مسلمانان نه تنها خشونت طلب، بلکه دروغ گو نیز هستند؛ زیرا معیار حقانیت، عمل است نه شعار. اولین و مهمترین گامی که بر این اساس باید برداشته شود، پذیرش همراه با آگاهی است؛ یعنی پذیرشی که در آن فهم باشد. اگر این اتفاق بیفتد، پیدا کردن راهکارهای عملی بعدی، کار دشواری نیست؛ مثلاً خود مسلمانان می توانند کسانی را که قرائت خشنی اسلام دارند، نقد کرده و حتی در صورت لزوم آنها را طرد کنند. همچنین از دیگر گام های عملی می تواند دعوت اندیشمندان به تفکر در قرآن و تلاش برای پاسخ به پرسش های حقیقت جویانه آنها در این باره باشد که دعوت دیگر ادیان به تفکر، خود کاری بزرگ و دارای نتایج بسیار است.

هیچ نظری موجود نیست: