پنجشنبه، خرداد ۲۷، ۱۳۸۹

پلوراليسم فرآيند يا فرآورده

داریوش آشوری در دانشنامه سیاسی خویش پلورالیسم را اینطور معنا می کند .کثرت باوری و این اصطلاح بر اساس دیدگاه ایشان نظریه هایی را در بر می گیرد که به لزوم کثرت عناصر و عوامل در جامعه و مشروعیت منافع آنان باور دارند.پس در نگاه  اول ما به .اژه کثرت بر می خوریم  ولی این سئوال پیش می آید که پلورالیسم (PLURALISM) صرفا کثرت باوری و وجود کثرت در میان جوامع از هر نوع اعتقاد در زمینه های مختلف اعم از موضوعات  ایمانی و عقلانی است؟

پلورالیسم صرفا کثرت نیست
درست است پلورالیسم صرف کثرت باوری یا کثرت گرایی نیست . در واقع کثرتی است که مبتنی بر یک ارتباط انرژیک است . کثرت در واقع بدین معنا است وجود تجمع دیدگاه های ایمانی و عقلانی در میان یکدیگر .کثرت بدون ارتباط  محصولی غیر از افزایش تنش میان این گروه ها  نخواهد داشت. پس در پلورالیسم ما کثرتی مبتنی بر ارتباط داریم که این ارتباط پویا است یعنی از عنصر انرژی یا به تعبیری دیگر حرکت برخوردار است

پلورالیسم صرفا تساهل و مدارا نیست
گاهی اوقات این نظر مطرح می شود که پلورالیسم  یعنی تساهل و تسامح نسبت به دیگر دیدگاه ها و پذیرش آنها  به صورت تساهل مدارانه. در واقع باید گفت پلورالیسم همانطور که صرفا کثرت گرایی نیست .تساهل و مدارا هم نیست .عملا اینطور می توان گفت که  تنوع دیدگاه های  موجود حال از هر جنس که باشد اعم از فرهنگی ، دینی ، سیاسی، اقتصادی  حتی فلسفی و علمی  باید نقاط تلاقی یکدیگر را بشناسند. تساهل و تسامح  در واقع در مقابل پلورالیسم متولد شده و همان شمول گرایی است یعنی  دیدگاهی خود را حق می پندارد اما سایر دیدگاه ها را نیز تحمل می کند 

پلورالیسم صرفا نسبیت گرایی نیست
پلورالیسم صرفا نسبیت گرایی نیست  بدین مفهوم که اعتقاد اتی که داریم نسبی با آن برخورد شود یا اینکه دست از عقاید برداریم ..پلورالیسم از ما نمی خواهد که از عقاید خود دست بکشیم و یا تعهدات خود را زیر پا بگذاریم.پلورالیسم می گوید در جایی که اختلافات عمیق وجود دارد به عقاید  عامل اختلاف نچسبید و دائم آنها را به رخ همدیگر نکشید .این به مفهوم کنار گذاشتن نیست .کنار گذاشتن بدین مفهوم است که حتی فرد در یک شرایط فردی نیز  اعتقاد ش را فراموش کند.و یا نسبت به آنها احساس تردید کند

پلورالیسم مبتنی بر گفتگو است
گفتگو خمیر مایه پلورالیسم است یعنی اگر کثرتی از دیدگاه در  هر شاخه ایی به خصوص دینی و سیاسی که بیشترین مناقشه را در کشورهای در حال توسعه دارد  ، داشته باشیم اگر با هم گفتگو داشته باشند تنش  رو به  حداقل می گراید اما اکثرا بدون گفتگو رو به تنش خواهد گذاشت.این گفتگو همچون روال یک مذاکره است یعنی فرایند دادن و گرفتن  آنهم به نفع مصلحت هر دو یعنی مذاکره ایی بر مبنای برد- برد نه برد – باخت پس   پلورالیسم همچون یک روش حل مسئله خود را نشان می هد .چارچوبی پیدا می کند و قواعدی دارد و میدانی پس بیراه نیز که لفظ پارادایم برازنده اش باشد یک الگوی حل مسئله به نفع مصلحت عمومی.از این نگاه پلورالیسم بیشتر به یک فرآیند می ماند تا یک فراورده  .فرآیندی که مبتنی بر تفکر انتقادی و نقد کننده است.اگر در یک جامعه فرهنگ عمومی و اختصاصی در قالب تفکر  نقاد شکل بگیرد فرآیند پلورالیسم نیز دیده می شود .به این مفهوم که هر تنوع دیدگاهی  در هر ظرفی که قبلا یاد شد بویژه دینی و سیاسی که محل  مناقشه است با هم به گفتگو و مذاکره می نشینند و تعرضات را از روی استدلال به سمت حل شدن یا لااقل راه کاری برای پا ئین آوردن مناقشات به نفع مصالح عمومی پیدا می کنند. گفتگو خصلت حقیقت یابی دارد و یکی از رسالت های بارز یک متفکر  آشکاری  حق و عزل باطل است.متفکر در دام خود شیفتگی ها ، پیش داوری ها ، خود برگزید گی ها و تلقین و القاء گرفتار نمی شود او اهل استدلال و همچنین بهر ه گیری از تجارب است .گفتگو و بکارگیری کلام هنر او ست. در نتیجه از گفتگو استقبال می کند


پلورالیسم خوب یا بد؟ غربی و استکباری است  ، اسیر مدرنیته است ..
مدتی پیش بود و بر حسب اتفاق ویدیویی از یکی از افراد در حال سخنرانی در حضور یکی از مقامات ارشد کشور ایران می دیدم .آن هم در باب موضوع تهاجم فرهنگی .این  سخنران چنان از غرب و غرب زدگی سخن می گفت که انگار گویی ما در جبهه هستیم و این اندیشه ها تماما باطل .با کمی دقت در صحبت هایش یک  تحلیل در سخنانش در من شکل گرفت که گویی این فرد تا گردن در آنارشی انقلابی فرو رفته.یعنی وضعیتی که نمی خواهد خود را در قید  نهادی قانون گذار ببیند و با قایم کردن خود در پشت پاره ای از مسئولان به قانون شکنی خود ادامه دهد.در واقع وی عملا آنارشی به سبک انقلابیون کمونیست حوزه کارائیب رو نصب العین خود قرار داده بود و  اگر چاره داشت ملیشیا به سبک پاره ای از گروه های مسلح اول انقلاب در کشور راه می اندازد . بنظرم این فرد بجای تفکر  عملا تقلید و چه بسا تعبد غربی می کرد
پلورالیسم اگر قرار باشد تقلید شود یعنی بدون پایه  آن یعنی تفکر نقاد نتیجه ایی ندارد .اگر کسی اهل تفکر نباشد چگونه می تواند اهل گفتگو باشد و مذاکره.انسان ضد تفکر اهل مذاکره نیست انسانی که  تقلید کورکورانه  می کند استدلال گریز است  و استدلال گریزی  عامل شکست هر مذاکره و یا گفتگویی است و مشکلی حل نمی شوداگر کسی نتواند در جامعه با دیگری(ان) مشکلش را حل نکند یا با فرد به مناقشه می پردازد یا اگر طرف (ین ) قدرت بیشتر داشته باشند از ترسش خواسته اش را سرکوب می کند و آرام آرام در دام آرزو اندیشی فرو می رود. آرزو اندیشی همان است که فرد دست روی دست می گذارد تا کسی دیگر پیدا شود تا اورا از این مخمصه نجات دهد.اگر در جامعه ای فرهنگ تفکر نقاد شکل نگیرد این آرزو اندیشی رشد می کند و افراد دیگر به فکر تغییر دنیای بیرون خود نخواهند افتاد و  دام خرافات نیز گرفتار می شوند .حاضر آماده خور شده و منتظرند دیگری مسائل آنها را حل کند .
پس اگر به پلورالیسم به دیده یک فرآیند نگاه شود   که پایه اصلی آن گفتگو است  خوب گفتگو بقول یونانی ها فرآیندی است که از آن حقیقت آشکار می شود پس به عنوان یک متفکر باید از این فرایند استقبال کرد اما نباید تقلید کرد که تقلید .فرآیند را نیز شهید می کند
اینکه می گویند غربی است و از این سخنان یک متفکر که نمی تواند در بند زمان و مکان باشد .او دنبال آشکاری حقیقت و عزل باطل است.  فرآیند پلورالیسم که مبتنی برگفتگوست و از خود برگزید گی فاصله دارد مبتنی بر عقلانیت است  و نمی تواند زیر سئوال باشد
اگرچه گروهی استصوابی از  پلورالیسم بهره می گیرند مثلا می گویند پلورالیسم در اقتصاد خوب است در علم وفلسفه خوب است اما در سیاست خوب نیست !   در هر صورت همین پلورالیسم در سیاست می تواند جلوی توتالیتاریسم و الیگارشی را بگیرد.سیستم هایی که عموما توسعه سیاسی نداشته و حتی در توتالیته اقتصاد نیز به انحصار دولت در می آید و  احزاب و نهاد های مدنی سرکوب می شودو مردم گرفتار تک آوایی شده و در دام  آرزو اندیشی که نوعی بردگی سرمایه فکری توسط زمامدارن است گرفتار خواهند شد
در عصر جدید بردگی ذهن و روان جای بردگی جسم عهد قدیم را گرفته.الان پاره ای از انسانها به دنبال بردگی ذهن  دیگر انسان ها هستند و ذهن ظرف تفکر است .وقتی ذهن فردی برده شد دیگر نمی توانی برای خودت فکر کنی بلکه برای دیگری سرمایه فکریت هزینه می شود و سرمایه فکری برای فرد برد ه دار یعنی  قدرت و قدرت یعنی ثروت
پس پلورالیسم از این دیدگاه  یک روش حل مسئله است مبتنی بر گفتگو . پایه اصلی آن تفکر نقاد است . اگر جامعه ای را دیدید که اهل نقد است  بدانید که در مسیر رشد فرهنگی است .
آرین پناه پور

هیچ نظری موجود نیست: